به گزارش خبرنگار مهر، نشست «ازدواج، بهداشت روان و سلامت جنسی» در نخستین روز کمپین آگاهی رسانی سلامت خانواده مرکز درمان ناباروری ابنسینا برگزار شد.
در نخستین نشست این کمپین که به موضوع «ازدواج، بهداشت روان و سلامت جنسی» اختصاص داشت، فهیمه رنجبر دکترای بهداشت باروری و بهزاد قربانی روانپزشک، درباره ابعاد مختلف سلامت روان و سلامت جنسی، به ویژه پیش از ازدواج و هنگام تصمیم به فرزند آوری، مباحث مختلفی را مطرح کردند.
رنجبر، نهاد خانواده را نهادی مقدس و ارزشمند در فرهنگ ایرانی و اسلامی دانست و گفت: خانواده نهادی مورد احترام در فرهنگ ما و بسیاری از فرهنگهای جهان است و بستری امن و آرام برای پرورش فرزند و تربیت نسل جدید است. مسئله سلامت باروری نیز بیش از هر چیز در مفهوم خانواده نمود پیدا میکند. سلامت باروری یعنی افراد از نظر جسمی، روانی و اجتماعی درباره مسائل جنسی و تولیدمثلی رفاه داشته باشند و بتوانند آزادانه درباره زندگی جنسی و فرزند آوری خود تصمیم بگیرند.
این متخصص بهداشت باروری، با اشاره به آگاهی به عنوان رکن اساسی سلامت باروری، افزود: وقتی زوجی تصمیم به تشکیل خانواده و فرزند آوری میگیرند، لازم است درباره سلامت جنسی و سلامت باروری آگاهیهای لازم را کسب کنند. مشاورههای پیش از ازدواج در این زمینه نقش مهمی دارند. خوشبختانه در ایران مشاوره پیش از ازدواج اجباری است و زوجها میتوانند با شرکت در کلاسها اطلاعاتی در این زمینه کسب کنند. این طرح اگرچه بسیار مفید است، اما کافی نیست، زیرا مشاوران طی دو یا چند ساعت کلاس نمیتوانند همه اطلاعات لازم را در اختیار همسران قرار دهند. بنابراین باید منابع و روشهای دیگری برای افزایش آگاهی در اختیار آنها قرار گیرد.
وی ادامه داد: در مطالعات مختلف انجام شده در ایران و جهان مشخص شده است که سطح دانش باروری زوجها حداکثر چهل تا پنجاه درصد است و زوجها بسیاری از نکات اساسی سلامت باروری، از جمله آناتومی و فیزیولوژی باروری و بارداری، ارتباط سن و قدرت باروری، عوامل خطر ناباروری، تعریف ناباروری، میزان شیوع ناباروری، روشهای درمان ناباروری و میزان موفقیت این روشها را میدانند.
رنجبر گفت: بنابراین اگرچه شرط سلامت باروری، تصمیمگیری آزادانه درباره روابط زناشویی و فرزند آوری است، اما این تصمیمات علاوه بر آزادانه بودن، باید آگاهانه هم باشد و بهترین راه رسیدن به تصمیمات آگاهانه، مراجعه به مشاوران و متخصصان مجرب است.
وی درباره لزوم تصمیمگیری و برنامهریزی درباره فرزند آوری از همان اوایل ازدواج، افزود: بهتر است که همسران در همان اوایل ازدواج، حتی پیش از ازدواج درباره موضوع بچهدار شدن با هم گفتگو کنند و با مشاور نیز در این خصوص مشورت کنند. اگر زوجی به هر دلیل، از جمله مشغله شغلی و تحصیلی قصد دارند بچهدار شدن را به تعویق بیندازند، هم حتماً باید آگاهانه در این باره تصمیم بگیرند. بسیاری از زوجها به تأثیر منفی افزایش سن بر قدرت باروری آگاه نیستند. مشاوران باید زوج را نسبت به شرایط و فرصتها و محدودیتهای آنها آگاه کنند و مهم است که مشاورهها شخصی، یعنی بر اساس شرایط و شرح حال و تاریخچه هر فرد و هر زوج باشد. حتی در مواردی که زوج به طور کلی قصد فرزند آوری ندارند، باید به کمک مشاور یک برنامه تنظیم خانواده مناسب داشته باشند تا در عین جلوگیری از بارداری ناخواسته و عوارض آن، رضایت زناشوییشان نیز تأمین شود.
عضو تیم تخصصی مرکز درمان ناباروری ابنسینا با تأکید بر اهمیت مشاورههای سلامت باروری، خاطرنشان کرد: وقتی زوج با هم صحبت میکنند و به این نتیجه میرسند که فعلاً قصد بچهدار شدن ندارند، حتماً باید از ابعاد مختلف این تصمیم آگاه شوند. یکی از نکاتی که باید به آن توجه کنند کاهش قدرت باروری خانمها پس از سن ۳۵ سالگی است.
وی افزود: پس از سن ۳۵ سالگی روند کاهش تعداد تخمکها و میزان ذخیره تخمدانی شدت میگیرد. به همین دلیل در تعریف ناباروری گفته میشود که در سنین زیر ۳۵ سال، یک سال اقدام ناموفق و در سنین ۳۵ تا ۴۰ سالگی شش ماه تلاش ناموفق برای بارداری، ناباروری قلمداد میشود. بنابراین، زوج باید به این مسئله توجه کنند و حتی اگر به دلایلی در آینده نزدیک امکان بچهدار شدن ندارند، از روشهای حفظ باروری مثل فریز تخمک یا فریز جنین استفاده کنند.
رنجبر گفت: برخی از زوجها اولویت خود را پیشرفت تحصیلی یا شغلی میدانند و یا معتقدند باید برای بچهدار شدن به سطح بالایی از رفاه و درآمد برسند و حتی با خود فکر میکنند که بعداً میتوانند از روشهای درمان ناباروری استفاده کنند. در حالی که میزان موفقیت این روشها هم متأثر از سن خانم است و همچنین شانس موفقیت در هر سیکل درمان ناباروری حداکثر ۴۰ درصد و اغلب نیاز به تکرار دارد. گذشته از اینها، ممکن است در سنین بالاتر درمان ناباروری با گامت خودشان ممکن نباشد و ناچار به استفاده از تخمک اهدایی شوند.
این متخصص بهداشت باروری، انجام مشاورههای پیش از بارداری را نیز برای زوجها ضروری دانست و توضیح داد: زوجهایی که در آینده نزدیک قصد بچهدار شدن دارند نیز باید مشاورهها و غربالگریهای قبل از بارداری را انجام دهند. برای نمونه اگر خانم به بیماری زمینهای خاصی مثل دیابت یا فشار خون مبتلاست، حتماً باید با کمک متخصص آنها را کنترل کند تا در دوران بارداری دچار مشکل نشود. یا اگر داروی خاصی مصرف میکند که ممکن است مصرف آن در دوره بارداری آسیبزا باشد، باید با پزشک خود مطرح کند تا تصمیم مناسب درباره تغییر یا قطع مصرف دارو گرفته شود. همچنین، برخی بیماریها مثل عفونتهای واژینال یا عفونتهای تناسلی حتماً باید پیش از بارداری درمان شود و خانم از نظر سابقه ابتلاء به بیماریهایی که ابتلاء به آنها در دوران بارداری خطرناک است، مثل سرخجه، بررسی شود. بنابراین، انجام مشاورهها و غربالگریهای پیش از بارداری برای زوجهایی که در یک تا دو سال آینده قصد بارداری دارند، ضروری است.
رنجبر یادآور شد: بالا رفتن سن ازدواج و فرزند آوری معایب متعددی دارد که تا حدی به آنها اشاره کردیم اما نباید فراموش کنیم که ازدواج و فرزند آوری در سنین پایین نیز عوارض بسیار جدی به دنبال دارد. متأسفانه اخیراً خبرهایی از پدیده کودکهمسری منتشر میشود و همچنین، ازدواج نوجوانان، یعنی زیر هجده سال نیز بیشتر شده است. خانوادهها باید بدانند که ازدواج و فرزند آوری نیازمند بلوغ جسمی و فکری است و در سنین پایین دختر و پسر بلوغ و رشد کافی برای اداره زندگی زناشویی و بچهدار شدن ندارند. ضمن اینکه بارداری و زایمان در سنین زیر بیست سال ممکن است عوارض جدی برای سلامت مادر و جنین به دنبال داشته باشد.
این متخصص بهداشت باروری در پایان صحبتهایش درباره آثار بچهدار شدن بر روابط زناشویی گفت: فرزند آوری امری غریزی است و ابعاد مختلف زندگی زن و شوهر را تغییر میدهد. زن و مرد در جایگاه مادر و پدر وارد مرحله جدیدی از رشد و بلوغ عاطفی و روانی میشوند، اولویتهایشان تغییر میکند، بخشی از علایق و آزادیهایشان را از دست میدهند و از نظر مالی نیز برای فراهم کردن رفاه فرزند باید بیشتر تلاش کنند. بنابراین، بچهدار شدن یک تغییر بزرگ و مهم در زندگی است که ممکن است با مشکلاتی هم همراه باشد، اما تجربه بشر طی قرنهای متمادی نشان داده است که لذت داشتن فرزند و تجربه نقش پدر یا مادر بر مشکلات غلبه میکند.
در ادامه، بهزاد قربانی روانپزشک، با تأکید بر دقت و شناخت پیش از ازدواج، گفت: وقتی درباره نهاد خانواده حرف میزنیم، شایسته است به دوران پیش از ازدواج هم توجه کنیم. متأسفانه در اغلب موارد خانوادهها فقط به معیارهای ظاهری و شغلی و درآمد توجه میکنند و چندان به ابعاد و مسائل روانی اهمیت نمیدهند. حتی در مواردی که نشانههایی در طرف مقابل میبینند، یا انکار میکنند و نادیده میگیرند، یا به شکلی آن را توجیه میکنند. برای نمونه، اگر دختر یا پسری برای رسیدن به فرد محبوبش، دست به خودزنی و خودکشی بزند، ممکن است طرف مقابل و حتی خانوادهاش این مسئله را اینطور توجیه کنند که این کار از فرط علاقه و عشق بود. در حالی که این اقدام یک علامت مهم روانشناختی است و حتماً باید بررسی شود. یا زمانی که خانوادهها درگیر مراسم مختلف پیش از ازدواج هستند، ممکن است علائمی مثل پرخاشگری غیرعادی یا تغییر دادن مداوم نظر و بیثباتی در فرد ببینند، اما این علائم را نادیده بگیرند یا به شکلی برایش دلیلتراشی کنند. در حالی که در چنین مواردی حتماً لازم است با یک مشاور مجرب مشورت کنند تا اگر اختلال خلقی و روانیای وجود دارد، از آن آگاه شوند.
وی، تبدیل شدن مشاورههای پیش از ازدواج به یک کار نمایشی را آسیبزا دانست و افزود: درست است که در مشاورههای اجباری پیش از ازدواج مشاوران تا حدی درباره مسائل کلی با زوجها صحبت میکنند، اما این مشاورهها کافی نیستند و لازم است دختر و پسر پیش از ازدواج به شناخت کافی از یکدیگر برسند. متأسفانه امروزه مشاورههای اختیاری پیش از ازدواج به یک کار نمایشی تبدیل شده است. یعنی دختر و پسر وقتی تصمیم قطعی به ازدواج گرفتهاند و حتی تاریخ و شرایط ازدواج هم مشخص شده است، برای مشاوره مراجعه میکنند.
به طبع در چنین شرایطی هر دوی آنها اظهار عشق و رضایت از یکدیگر میکنند و این مشاوره عملاً کاری بیهوده خواهد بود. جالب است که بسیاری از ما درباره مسائلی مثل خرید خانه و ماشین و یا حتی مسائل جزئیتر مثل خرید لباس با اطرافیان مشورت میکنیم، اما در مسائلی مثل ازدواج، بهداشت روان و سلامت جنسی خود را دانا و بینیاز از مشورت میدانیم. برخی از جوانان در تصمیمگیری برای ازدواج به نظر هیچکس اهمیت نمیدهند. فکر میکنند نظرات خانواده تاریخ مصرف گذشته و قدیمی است و حتی معتقدند مشاور قرار است یک سری حرفهای بدیهی و تکراری بزند و فقط پول بگیرد.
این روانپزشک در ادامه افزود: حتی در مواردی که برای مشاوره قبل از ازدواج مراجعه میکنند، ما با مشکل دیگری، یعنی توجیه و دلیلتراشی مواجه میشویم. برای نمونه، دختر خانم میگوید که طرف مقابل آن قدر مرا دوست دارد که مدام به من زنگ میزند و از من میخواهد عکسی از جایی که هستم برایش بفرستم. وقتی سعی میکنیم به او هشدار دهیم که این رفتارها ممکن است علامت شکاک بودن باشد، توجیه میکنند که نه، این فقط از علاقه زیاد است و اگر با هم زندگی کنیم، این مسائل هم برطرف میشود.
قربانی با اشاره به ضرورت مطرح کردن سوابق هر نوع بیماری یا اختلال پیش از ازدواج، گفت: متأسفانه گاهی دختر یا پسر پیش از ازدواج وجود هر نوع بیماری، مشکل یا اختلال در خود را کتمان میکنند و اگر بعد از ازدواج علائم این اختلالات و بیماریها بروز کرد، میگویند من قبلاً سالم بودم و پس از ازدواج این مشکلات برایم پیش آمد. در صورتی که ضروری است طرف مقابل از بیماری و اختلال شما آگاه شود و مشاوران نیز موظفاند طرف مقابل از این مشکلات آگاه کنند. گاهی ترس از به هم خوردن وصلت و منصرف شدن طرف مقابل مانع گفتن حقایق میشود، اما این ترس نادرست است، زیرا افراد باید آگاهانه تصمیم به ازدواج بگیرند و حتی اگر این مسائل پیش از ازدواج مخفی نگه داشته شوند، حتماً پس از ازدواج مشخص میشوند و ممکن است باعث بروز مشکلات جدی در روابط زوج و حتی جدایی شوند. فرض کنید فرد سابقه بیماری خلقی و اضطرابی دارد و پیش از ازدواج آن را از همسرش مخفی کرده است.
پس از ازدواج ممکن است دچار حملات شدید اضطراب یا افسردگی یا حتی سایکوز شود. در چنین شرایطی همسر هیچ نگرشی نسبت این موضوع ندارد، غافلگیر میشود و ممکن است رفتارهایی از او سر بزند که به تشدید بیماری منجر شود. یا در مورد خانمها اگر پیش از ازدواج بیماری یا مشکل خود را کتمان کنند، موقع اقدام برای بارداری یا ناچار خواهند شد همچنان به کتمان حقایق ادامه دهند و با عواقب آسیبزای آن برای سلامت خودشان و جنین مواجه شوند یا حقیقت را به همسرشان میگویند و ممکن است با یک بحران جدی در ارتباط زناشویی خود مواجه شوند.
عضو تیم تخصصی مرکز درمان ناباروری ابنسینا، با اشاره به مراحل هشت گانه بلوغ، از دیدگاه اریکسون روانشناس نامآور، توضیح داد: از دیدگاه اریکسون ازدواج و بچهدار شدن دو مرحله از مراحل هشت گانه رشد و بلوغ روانی هستند. در اواخر قرن بیستم با رواج جنبشهای پست مدرن، ایده مخالفت با فرزند آوری ترویج میشد و نرخ جمعیت نیز در کشورهای توسعه یافته بسیار کاهش یافت. اما در دو دهه اخیر فرزند آوری حتی در کشورهای اروپایی که مبدأ تفکرات ضد تولید مثلی بودند، افزایش یافته است و خانوادهها دوباره به سمت داشتن فرزند متمایل شدهاند. زیرا داشتن فرزند مرحله مهمی در تکامل روانی است و کیفیت زندگی را افزایش میدهد. البته باید توجه کرد که فرزند آوری مانند هر مرحله دیگر از زندگی ممکن است با مشکلاتی همراه باشد. همه پدیدهها هم جنبه مثبت دارند، هم جنبه منفی. حتی ویروس کرونا با همه آسیبهایی که به همراه داشته، جنبههای مثبت مثل کاهش آلودگی هوا و کاهش مرگ و میر در جهان هم داشته است. وقتی که زوج بچهدار میشوند، بهویژه در ماههای اول، چون با موقعیتی کاملاً جدید مواجه میشوند و در این زمینه تجربهای هم ندارند، ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند. یا در دوران بارداری و پس از زایمان ممکن است روابط جنسی زن و شوهر کاهش پیدا کند، اما در دراز مدت این مشکلات برطرف میشود و زن و شوهر باید بتوانند روابط خود را به گونهای مدیریت کنند که نقش پدری با مادری جایگزین نقش همسری نشود.
قربانی درباره این باور نادرست که فرزند آوری باعث حل مشکلات ارتباطی یا درمان بیماریهای عصبی و روانی میشود، هشدار داد و گفت: باید بدانیم که بچه دار شدن در دو موقعیت به هیچ وجه کمککننده نیست. نخست، مواردی که مشکلات ارتباطی جدی بین زن و شوهر وجود دارد. اشتباه است اگر فکر کنیم با آمدن بچه مشکلات و دعواها از بین میروند، بلکه ممکن شدیدتر هم بشوند. دوم، در مواردی که فرد به بیماری خلقی یا شخصیتی مبتلاست، بچهدار شدن به هیچ وجه به درمان او کمک نمیکند. بنابراین، هم زوجها و هم خانوادهشان باید بدانند که بچهدار شدن راه حل مشکلات زناشویی و یا راه درمان بیماریهای اعصاب و روان نیست و لازم است با کمک مشاوران و متخصصان تلاش کنند مشکلات ارتباطی یا بیماریها و اختلالات خلقی و روانی خود را حل کنند.
عضو تیم تخصصی مرکز درمان ناباروری ابنسینا، در پایان بر لزوم افزایش آگاهی درباره ابعاد مختلف سلامت جنسی و بهداشت باروری تأکید کرد و گفت: متأسفانه در فرهنگ ما صحبت کردن درباره مسائل جنسی تابو قلمداد میشود و زوجها شرم دارند درباره این مسائل و نیازها و مشکلاتشان حتی با یکدیگر صحبت کنند. این مسئله به ویژه در آقایان بیشتر دیده میشود، زیرا صحبت کردن درباره مشکلات و اختلالات جنسی را به معنی نفی هویت، مردانگی و اقتدار خود میدانند.
نظر شما